کد مطلب:33594 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:119

دولت: واجد حق بدون تکلیف











اولین آنها، خدای «دولت» است. در مغرب زمین متفكران زیادی به این معنا دامن زده اند كه دولت یك موجود فوق اخلاق است. این تعبیر، صریحا در نزد فیلسوفانی همچون «هگل» وجود دارد. این نظریه قائل به «خدا- دولتی» است، یعنی «دولت» را به منزله ی خداوند می شناسد.

اما چنانكه می دانیم یكی از اوصاف اختصاصی خداوند آن است كه:

لا یسئل عما یفعل و هم یسئلون (الانبیاء، 23)

كسی از خداوند نمی تواند بپرسد كه چه می كنی، اما همه ی مردم مورد سوال واقع می شوند.

البته در اینجا آن نظریه ی افراطی اشاعره كه خداوند را فوق حسن و قبح و فوق اخلاق می دانستند، مورد نظر نیست. ولی قطعا نسبت خداوند با اخلاق با نسبت آدمیان با اخلاق متفاوت است. انسانها مسئولیتهایی بر دوش دارند، در میانشان حق و تكلیفی جریان دارد كه هیچ یك در مورد خداوند جاری نیست. كسی بر خداوند حقی ندارد. فقط خداوند است كه حق دارد اما تكلیف ندارد. اما در دوران ما (از حدود یك قرن و

[صفحه 163]

نیم قبل به این سو) پاره ای از فیلسوفان این نظریه را ترویج كردند كه در این عالم موجود دیگری به نام «حكومت» یا «دولت» وجود دارد كه واجد همین وصف خدایی است. یعنی این موجود نیز همانند خداوند «حق» دارد، اما «تكلیف» ندارد. این نظریه مورد قبول كسان بسیاری واقع گردیده است.


صفحه 163.